معنی زنگ و جرس
حل جدول
فرهنگ فارسی آزاد
جَرَس، زنگ- زنگ کاروان،
عربی به فارسی
زنگ زنگوله , ناقوس , زنگ اویختن به , دارای زنگ کردن , کم کم پهن شدن (مثل پاچه شلوار) , زنگ اخبار , وزوزکن , زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بر ان میزنند , صدای زنگ دراوردن
مترادف و متضاد زبان فارسی
جلاجل، درای، زنگ
فرهنگ معین
(جَ رَ) [ع.] (اِ.) زنگ، درای.
فرهنگ عمید
زنگ، بهویژه زنگی که بر گردن چهارپایان میبستند،
فرهنگ فارسی هوشیار
آواز نرم وآهسته زنگی که بر گردن چهار پایان می بندند، زنگ
معادل ابجد
346